سلام من دنبال یک رمانی بودم که شخصیت اصلی پسر یک برادر بزرگتر و یک خواهر کوچیکتر از خودش داره یک اتفاقی میفته که برادر بزرگ می ره زندان و خواهر کوچکتر هم مریض حالا پسر به پیشنهاد یک خانوم میان‌سال برای اینکه خواهر و برادرش نجات بده به اون خانم زندگی میکنه خانوم اون تو خونه زندانی میکنه
▪◾پیدا کردن رمان های بی نام◾▪
پیشنهادات
رمان در جگر خاریست رو چک کنید
سلام
یه رمان بود یه اکیپ دختر بودن تو دانشگاه که اتفاقی تو کافه با یه اکیپ پسر اشنا میشن ، مغرور ترین پسر عاشق یکی از دخترا میشه و خیلی هم عاشقش بود وای دختره دوسش نداشته و فقط برای پولش باهاش دوست میشه ولی دوست صمیمی دختره عاشق پسره بود بخاطرهمین وقتی دختره میره با یه پسری دیگه ازدواج میکنه ، دوستش هم میره باهمون پسر مغروره ازدواج میکنه اما پسره بعداز چندسال زندگی هم هنوز عاشق همون دختره(دوست زنش) بوده تا اینکه مادر دختره میمیره و دختره هم میگه من دیگه میخوام ازت جدا بشم و توهمین بحثاشون برای طلاق پسره عاشقش میشه
😑
امیدوارم فهمیده باشید😂
اگه اسمشو میدونید ممنون میشم بگید
یه رمان بود یه اکیپ دختر بودن تو دانشگاه که اتفاقی تو کافه با یه اکیپ پسر اشنا میشن ، مغرور ترین پسر عاشق یکی از دخترا میشه و خیلی هم عاشقش بود وای دختره دوسش نداشته و فقط برای پولش باهاش دوست میشه ولی دوست صمیمی دختره عاشق پسره بود بخاطرهمین وقتی دختره میره با یه پسری دیگه ازدواج میکنه ، دوستش هم میره باهمون پسر مغروره ازدواج میکنه اما پسره بعداز چندسال زندگی هم هنوز عاشق همون دختره(دوست زنش) بوده تا اینکه مادر دختره میمیره و دختره هم میگه من دیگه میخوام ازت جدا بشم و توهمین بحثاشون برای طلاق پسره عاشقش میشه
😑
امیدوارم فهمیده باشید😂
اگه اسمشو میدونید ممنون میشم بگید
سلام بچه ها من دنبال رمانی هستم که دختر وضعیت مالی خوبی داره پدرش سکته میکنه میمیره دختر مهماندار هواپیما بوده ولی برای اینکه به یه خونه ای بره خودش رو خدمتکار یا پرستار جا میزنه ولی پسر ی که تو اون خونه بوده میفهمه که خودش رو الکی معرفی کرده فکر کنم دختر اونا رو مسبب فوت پدرش میدونه
سلام خسته نباشید
من دنبال این رمانیم که دختره با پسری ازدواج کرده بوده پسره حافظشو از دست داده و مادر پسره کاری میکنه که پسره دختر و از خودش برونه و با دختری دیگه نامزد کنه دختره هم پدرش و برادرش تردش کرده بودن اونم اون موقع دو قلو باردار بوده و دوستانش ازش حمایت کردن بعد از چند سال که گزشته پسره حافظشو بدست آورده اینو پیدا میکنه و میفهمه که بچه داشته دختر رو مقصر همه چیز میدونه و اذیت میکنه و میره دختره دوباره باردار میشه پسره بعد از چند ماه بر میگرده و فکر میکنه بچه ها برای کس دیگه ای هستن و سعی میکنه بهش آسیب زده که جلوش میگیرن و واقعیتو بهش میگن پسره پشیمون میشه و....... پسره هم پلیس بوده
خواهش میکنم اگه میدونید حتما بگید با تشکر
من دنبال این رمانیم که دختره با پسری ازدواج کرده بوده پسره حافظشو از دست داده و مادر پسره کاری میکنه که پسره دختر و از خودش برونه و با دختری دیگه نامزد کنه دختره هم پدرش و برادرش تردش کرده بودن اونم اون موقع دو قلو باردار بوده و دوستانش ازش حمایت کردن بعد از چند سال که گزشته پسره حافظشو بدست آورده اینو پیدا میکنه و میفهمه که بچه داشته دختر رو مقصر همه چیز میدونه و اذیت میکنه و میره دختره دوباره باردار میشه پسره بعد از چند ماه بر میگرده و فکر میکنه بچه ها برای کس دیگه ای هستن و سعی میکنه بهش آسیب زده که جلوش میگیرن و واقعیتو بهش میگن پسره پشیمون میشه و....... پسره هم پلیس بوده
خواهش میکنم اگه میدونید حتما بگید با تشکر
سلام یه رمان خوندم دختره نامزدش پلیس بود باباش هم یا پلیس بود یا قاضی بعد رئیس یه باند خلافکاری این می دزده که برادرش رو که دسگیر کردن نجات بده بعد دختره وقتی گروگانه می فهمه دوست صمیمیش هم داخل این بانده واسه همین هم بهش نزدیک شده خواهر دوستش هم داخل بانده که فکر کنم نامزد برادر رئیس بانده
بعد که قرار این دختره رو با برادرش معامله کنن برادرش رو نجات میده ولی نمیزاره دختره بره چون دوسش داره و میبرش یه کشور دیگه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه
بعضی از قسمتی های هم که یادمه
یه جا یه نفر میاره رو بزور علامت گروهش رو بازو دختره تتو میکنه
یه جایی هم که ماشین دارن میرن جایی پلیس می یفته دنبالشون بعد فکر کنم ماشین اینا چپ میکنه
اخر سر که دختره حامله میشه می خواد بچش رو بندازه بعد که پسره می فهمه ازادش میکنه و میگه همیشه از دور مراقبش هست بعد دختره می فهمه که عاشق پسره شده چون می دونه پسره می بینش بلند میگه که عاشقشه و می خواد برگرده و بچش هم نکشته پسره هم برمی گرده و خلاف میزاره کنار و باهام زندگی میکنن
اسم دختره فکر کنم شیرین بود
بعد که قرار این دختره رو با برادرش معامله کنن برادرش رو نجات میده ولی نمیزاره دختره بره چون دوسش داره و میبرش یه کشور دیگه و مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه
بعضی از قسمتی های هم که یادمه
یه جا یه نفر میاره رو بزور علامت گروهش رو بازو دختره تتو میکنه
یه جایی هم که ماشین دارن میرن جایی پلیس می یفته دنبالشون بعد فکر کنم ماشین اینا چپ میکنه
اخر سر که دختره حامله میشه می خواد بچش رو بندازه بعد که پسره می فهمه ازادش میکنه و میگه همیشه از دور مراقبش هست بعد دختره می فهمه که عاشق پسره شده چون می دونه پسره می بینش بلند میگه که عاشقشه و می خواد برگرده و بچش هم نکشته پسره هم برمی گرده و خلاف میزاره کنار و باهام زندگی میکنن
اسم دختره فکر کنم شیرین بود
سلام بچه ها این رمان رو چند ماه پیش خوندم که آینه رمان یه ترکیبی از زخم خورده یه همچین چیزی داشت که در مورد یه دختره بود که به زخم رو صورتش داشت بعد میره یه شرکت طراحی فرش به نام سربان بافت اونجا منشی شخصی پسری به اسم رادین میشه که آخرش میگه آینه واقعیش دانیال بوده دختره هم یه برادر ناتنی داره که بعداً پیداش می کنه به اسم فرهاد ممنون میشم کمکم کنید
خون برای نفس
حضرت ماه
کاربر نگاه دانلود
- عضویت
- 2022/09/16
- ارسالی ها
- 2
- امتیاز واکنش
- 4
- امتیاز
- 6
سلام خسته نباشید من دنبال یه رمان میگردم اسم شخصیتش یادم نیست فقط یه پلیس بود که اسمش دانیال بود و عاشق دختر داستان بود ولی دختر با هم دانشگاهی دوست شده بود و میخواستش تا اونجا که پسره میره خارج از کشور با مادرش بر گرده ولی پاپوش درست میکنن و زندان میفته و عکسهای شخصی دختره رو میفرستن دم خونه باباش وآبروش میره و مجبور میشه با دانیال که با شدت عاشق و مهربون بوده ازدواج کنه
برخی موضوعات مشابه
- قفل شده
- مهم
- نظرسنجی
تاپیک قبلی
تاپیک بعدی
